امروز یه روز شلوغ بود برام اونور برو اینور برو
بعد کلی کشو قوس سند خونه بالاخره امروز تنظیم شد
و به اسمم زده شد دیگه کار سند خونه تموم شد
موند برم تک برگش کنم دست بابام درد نکنه امروز غافیلگیرم کرد
اون مقداری که مونده بود بدم طرف تخلیه کنه امروز یدفعه زنگ زدن
زود بیا املاک با پول نقد گفتم مگه قرار نبود 2روز دیگه بدم تازه رسیدم
از مسافرت گفتن یا امروز یا لغو مامله منم از کجا جور میکردم اون همه پولو
خداتوکل گفتم رفتم املاک موندم چی بگم یدفعه بابام زنگ زد گفت چقد ناقصه
گفتم 20تومن گفت 25تومن نقد یه ربع دیگه املاکم!!!! من مات موندم
ازکجا داشت این پولو موندم همه پولشو داده بود برا خونه اگه میدونستم میگفتم بیا ماشین بخریم !!!
درسته بابام زیاد اعتبار داره میتونه ملیاردها پول جور کنه
اما من حاظر نبودم بگم نگران باشه
اما کمک کرد یدفعه بهم گفت یه زمین هم داره قراره بفروشه یه ماشین بخره برام
فک کنم میدونه تو فکرم من از خانوادم هر چی بخوام میدن
هرچی حتی حاظرن تو شهر زهرا خونه بخرن
من تصمیمو گرفته بودم به زهرا هم الان گفتم خانواده زهرا هرجا بگه
زندگی کنم میدونستم الویت اول شهر زهرا خواهد بود
حتی کار پیدا کردم تو شهر زهرا اما...
همه چیو فک کرده بودم اما چه فایده الان حتی گلم حاظر نیست یه جواب
بده بهم, خیلی عذاب میکشم خدایا چرا آخه؟؟؟
کاره خونه تموم شد15روزه دیگه تحویل میگیرم
الان اومدم از باشگاه مربیم برنامه تازه داد
چنتا پروتین نوشته من حاظر نیستم استفاده کنم
آخه اونارو استفاده کنم آدم 3-4برابر میشه
ولی گفت الان بدنت فقط به پروتین نیاز داره کششو داره بدنت
الان این کارو با پن تو فتوشاپ ساختم به عشق تنها گلم
شاید یه روز بیاد اینجا بدونه همیشه برام مهم بود
کارای درسیم مونده اما نشستم اینو کار کردم عجله ای درسته خوب نشده
ولی سخت بود زهرا به عشق تو
چی میشه ببخشی؟
تقدیمت

نظرات شما عزیزان: